غم | غصه | غم و غصه | عشق | لاو


آن شب …

 

 

 

 

 

 


که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را …


تماشا می کرد …


آن شب که شب پره ها …


عاشــقـــانه تر …


نــــور را می جســـتند …!


و اتاقم …


سرشار از عطر بوسه و ترانه بود… !


دانستم…


تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی…!

 

 

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

دلت را بتکان.......
 

غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن


 

دلت را بتکان

 

اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین

 

بگذار همانجا بماند

 

فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش

 

قاب کن و بزن به دیوار دلت ...

 

دلت را محکم تر اگر بتکانی

 

تمام کینه هایت هم می ریزد

 

و تمام آن غم های بزرگ

 

و همه حسرت ها و آرزوهایت ...

 

باز هم محکم تر از قبل بتکان

 

تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد!

 

حالا آرام تر، آرام تر بتکان

 

تا خاطره هایت نیفتد

 

تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟

 

خاطره، خاطره است

 

باید باشد، باید بماند ...


 

کافی ست؟


 

نه، هنوز دلت خاک دارد

 

یک تکان دیگر بس است

 

تکاندی؟

 

دلت را ببین

 

چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟

 

حالا این دل جای "او"ست

 

دعوتش کن

 

این دل مال "او"ست...


 

همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا

 


و حالا تو ماندی و یک دل

 

یک دل و یک قاب تجربه

 

یک قاب تجربه و مشتی خاطره


 

مشتی خاطره و یک "او"...
 
 

ادامه مطلب

+نوشته شده در چهار شنبه 8 آبان 1392برچسب:عکس,عکس طبیعت,عکس منظره,عکس,غم,غصه,درد دل,دل,عاشقی,معشوق,عشق چیست,دوست,پسر,دختر,,ساعت14:36توسط javad jooon | |